کد مطلب:314377 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:169

نام مرا عباس گذاشتند
یا كاشف الكرب عن وجه الحسین علیه السلام

اكشف كربی بحق أخیك الحسین علیه السلام

جناب آقای عباس شیر كوند، دانشجوی خلبانی، از ورامین، دو كرامت ذیل را به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام ارسال نموده اند:

ضمن عرض سلام و آرزوی توفیق روز افزون خدمت شما دانشمند گرامی جناب آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی. امید دارم خداوند عمری به سان نوح پیامبر علی نبینا و علی آله و علیه السلام به شما عطا فرماید تا بیشتر امت مسلمان را با زندگی نامه و كرامات ائمه معصومین آشنا كنید. ان شاءالله.

سال گذشته جلد اول كتاب چهره ی درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام را به طور امانت از یكی از دوستان امانت گرفته و آن را مطالعه كردم. البته فراموش كردم بگویم نام من عباس است. در سال 1351 بعد از این كه پنج فرزند از پدر و مادرم پس از تولد فوت كرده مرا نذر آقا قمر بنی هاشم (علیه السلام) می كنند و نام مرا عباس گذاشته و گوسفندی نذر كرده و آن را قربانی نمایند. از موقعی كه به سن بلوغ و مراحل بالاتر رسیدم احساس كردم به طور ذاتی عاشق آقا ابوالفضل العباس علیه السلام هستم و این یك عشق ذاتی و خدادادی بود. لذا از موقعی كه در سال گذشته كتاب شما عالم جلیل القدر را مطالعه كردم این عشق و ایمان به كرامات آقا صد چندان شد و از آن جا كه شغل حقیر تكنسین فنی هواپیماست اراده كردم در آزمون خلبانی شركت كنم و به لطف خدا و توسل به آقا قمر بنی هاشم



[ صفحه 299]



علیه السلام با موفقیت تمامی مراحل امتحانی و علمی خلبانی را پشت سر گذاشتم و به لطف خدا اكنون مشغول ادامه ی تحصیل در رشته ی خلبانی هستم.

اما از آن جایی كه لازم دانستم دو كرامت از كرامات آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام و آقا قمر بنی هاشم علیه السلام را كه نسبت به این بنده عاصی ارائه داشتند را به اطلاع آن مقام محترم برسانم تا شما با درج این دو كرامت در تألیفاتتان بر عقاید دینی امت اسلامی بیفزایید.

1. نخست آن كه در شب شام غریبان آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام در عاشورای 1377 در حسینیه ی مسجد امام جعفر صادق علیه السلام محلمان واقع در شهرستان ورامین - كه این جانب ساكن همان محله (ایستگاه صادقعلی) می باشم - مشغول آشپزی بودیم كه ظرف بزرگی كه آبگردان نام دارد از روغن داغ شده پر بود كه می خواستند روی برنج بریزند كه در اثر برخورد با من مقدار قابل توجهی از این روغن روی قسمت ران من پایین زانوی پای چپم ریخت. در همان لحظه همگی فریاد زدند و وقتی لباسم را درآوردم در كمال ناباوری دیدند كه حتی به اندازه ی یك سر سوزن هم پوست بدنم قرمز نشده است و این معجزه چیزی نبود جز كرامت آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام.

همچنین یكی از دوستانم به نام آقای سید جواد حسینی - كه از سادات مخلص نسبت به آستان آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام است و خادم مرقد ابا عبدالله الحسین علیه السلام از نوادگان امام موسی كاظم علیه السلام معروف به شاه حسین در همان شهر خودمان (ورامین) می باشد- شبی از ایام محرم كه مشغول پذیرایی از عزاداران حسینی بوده، از كتری آب جوش كه آب آن در حال غلیان بوده روی بدن او می ریزد و او هم مثل من كوچك ترین آسیبی نمی بیند.

اما كرامت دیگری كه برای خودم اتفاق افتاد از این قرار بود:



[ صفحه 300]